همروز اخرین روز حضور من تو زابل
و فقط میخوام از تک تک دوستام یاد کنم:
بهنام افشار نوش رضا عباس زاده یوسف لقمان نیا
نور الدین پیدا محسن مزینانی نیما باغبان
مصطفی قالیباف امیر کمالی مهدی شهیدی
مهدی طالبی محسن محمدی بنیامین ابراهیمی
هانی رازنی وحید نصیری علی نوروزی
محسن سلمانی منصور صادقی و............
که الان حضور ظهن ندارم ولی بچه ها همیشه به یادتون هستم
منو از یاد نبرید
ما چون دو دریچه روبروی هم
آگاه ز هر بگو مگوی هم
هر روز سلام و پرسش و خنده
هر روز قرار روز آینده
عمر آینه ی بهشت اما..آه
بیش از شب و روز تیر و دی کوتاه
اکنون دل من شکسته و خسته ست
زیرا یکی از دریچه ها بسته ست
نه مهر فسون،نه ماه جادو کرد
نفرین به سفر،که هر چه کرد او کرد
ای همیشه در یاد،
ای همیشه در دل،
صدایت را بشنوم یا نشنوم،
میدانم همیشه در قلبت جای دارم.
صدایم را بشنوی یا نه،
بدان که جای تو را در دل،
یاد تو را در ذهن،
هیچ چیز و هیچکس،
هرگز نخواهد گرفت.
این بنا د ر وسط شهر تبریز و درمیدانی موسوم به میدان ساعت واقع شده و در حال حاضر تمام امور عمرانی متمرکزشهر و امور اداری شهرداری تبریز در این تالار و عمارت متمرکز است.
محبت اکسیری است که در پناهش جان رونق حیات می یابد
و خار ارزش گل پیدا می کند .
کیمیایی است که خاک را به طلا بدل می کن
د و زیستن را معنای بودن می بخشد. زمستان جان به
امیدش جامه بهار به تن می کند و تن پوش پائیز زندگی با یاد حضورش رنگ
و جلایی دیگر می گیرد
سلام غریبه
تو مثل خواب و رؤیا پا مى ذارى رو شبهام
گریه دیگه تمومه تو خنده اى رو لبهام
باز مى گیرم تو دستام دستاى بى ریا تو
حس مى کنم تو گوشم صداى آشناتو
اشاره کن گل من که باز سحر تو راهه
فصل من و تو اینجا پشت شب سیاهه
تو یار من مى مونى دوست دارم همیشه
عشق تو از دل من هرگز جدا نمى شه
تو از کتابا مى یاى از ته دنیا مى یاى
چشم انتظار مى مونم تا باز تو از راه بیاى
نجابت نگاتو به عالمى نمى دم
ببین که از تو چشمات به آسمون رسیدم
بیا بیا که بى تو صداى من مى گیره
نذار پرنده ى عشق کنج قفس بمیره
سبد سبد ترانه تو راه تو مى ریزم
خودت که خوب مى دونى دیوونتم عزیزم
نجابت نگاتو به عالمى نمى دم
ببین که از تو چشمات به آسمون رسیدم
بیا بیا که بى تو صداى من مى گیره
نذار پرنده ى عشق کنج قفس بمیره